‏نمایش پست‌ها با برچسب نوستالژي. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نوستالژي. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

روزهای رویائی

نشستم و دارم به آلبومهای +sirvan khosravi گوش میدم. از اولیش تا آخرین تک آهنگها. یه روز تو یکی از مجلات تیپ جوان پسند در موردش خوندم. فکر کنم چلچراغ بود. گفته بود از اون تیپ موزیکهایی هستش که تاریخ مصرف نداره. یعنی هر وقت گوش بدی برات تازگی داره. البته با این مفهوم کاملاً درسته. ولی اگر تاریخ مصرف رو تاریخ انقضای اون در نظر نگیریم، اتفاقاً به نظر من کاملاً تاریخ مصرف داره. یعنی خیلی خیلی به این که برای اولین بار اون آهنگ رو کجا گوش دادی، تو چه حال و هوایی بودی، کجای شهر بودی، با کی بودی، اصلاً هوای اونروز چجوری بوده. حتی برای من بوی عطری که اونروز زده بودم یا توی شامم پیچیده بود رو به یادم میاره.
کارهای سیروان تاریخ مصرف داره. یعنی همچین یه جور ناجوری گذشته ات رو میزنه تو صورتت که قشنگ یه روزت رو باید صرف کنی تا اثرش بپره.
مخصوصاً برای منی که اینروزها حاضرم تمام عمرم رو بدم فقط 15 سال آخر زندگیم رو دوباره زندگی کنم.
همین.

۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

یادگاری ها

یادگاری حتماً فیزیک نداره. یادگاری حتماً یه چیز توچشم نیست. حتماً نباید یه بوی خاص، یه صدای آشنا یا هرچیز ملموس دیگه ای باشه. یادگاری میتونه تنها چیزی باشه که تجربه شده. مثل یه بعد از ظهر معمولی، دم غروب آفتاب که داری کانال نشنال جئوگرافیک رو میبینی ولی به قسط این ماه وام سنگینی که باید پرداخت بکنی و نمیدونی بعد از پرداختش تا آخر ماه رو چجوری سر کنی فکر میکنی و در همون حال، بدون اینکه از دغدغه ات یک کلمه هم برای کسی حرفی زده باشی، بابات برگرده و بگه "فکرشو نکن، درست میشه. اگر هم نشد من کمکت میکنم"
خیلی وقته که بعد از ظهرها تلویزیون نگاه نمیکنم